به استراتژی اطلاق می شود که بر حوزه عملکردی خاصی از یک سازمان تأکید دارد. برای دستیابی به برخی از اهداف یک واحد تجاری با به حداکثر رساندن بهره وری منابع فرموله شده است. گاهی اوقات انواع استراتژی وظیفه ای را استراتژی دپارتمان می نامند زیرا هر کارکرد تجاری معمولاً به یک بخش واگذار می شود. برای مثال، بخش تولید یک شرکت تولیدی، استراتژی تولید را به عنوان استراتژی دپارتمان توسعه میدهد، یا بخش آموزش، «استراتژی آموزشی» را برای ارائه آموزش به کارکنان تدوین میکند. یک استراتژی وظیفه ای مربوط به توسعه یک شایستگی متمایز برای ارائه یک واحد تجاری با مزیت رقابتی است. هر واحد تجاری یا شرکت دارای مجموعه ای از بخش های خاص خود است و هر بخش دارای یک استراتژی عملکردی است. انواع استراتژی عملکردی برای حمایت از یک استراتژی رقابتی اتخاذ می شوند. به عنوان مثال، شرکتی که از یک استراتژی رقابتی کم هزینه پیروی می کند، نیاز به یک استراتژی تولید دارد که بر کاهش هزینه عملیات تاکید دارد و همچنین یک استراتژی منابع انسانی که بر حفظ کمترین تعداد ممکن از کارکنانی که واجد شرایط کار برای سازمان هستند، تاکید دارد. سایر استراتژیهای وظیفه ای مانند استراتژی بازاریابی، استراتژی تبلیغات و استراتژی مالی نیز باید به طور مناسب برای حمایت از استراتژی رقابتی در سطح کسب و کار تدوین شوند.
انواع عمده ای از استراتژی های سطح عملکردی وجود دارد، از جمله؛
1- استراتژی های بازاریابی
بازاریابی به عنوان یکی از مهمترین واحدهای عملکردی در هر سازمان تکامل یافته است. اگرچه بازاریابی به خودی خود حوزه وسیعی است، اما اساساً بر شناسایی نیازهای مخاطب هدف و سپس ارائه محصولات یا خدمات برای پاسخگویی به آن نیازها متمرکز است. انواع استراتژی بازاریابی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، اما ترکیب بازاریابی (محصول، قیمت، مکان، تبلیغ) مسلماً مهمترین آن است.
در حال حاضر تعدادی از تکنیک های بازاریابی از جمله بازاریابی رابطه مند، بازاریابی اجتماعی، بازاریابی مکانی، بازاریابی شخصی، بازاریابی مستقیم و غیره وجود دارد.
2-استراتژی مالی
استراتژی مالی با هر بخش حوزه ای که تحت مدیریت مالی قرار می گیرد، سروکار دارد. این استراتژی از انواع استراتژی عمدتاً بر برنامه ریزی، کسب، استفاده و کنترل منابع مالی شرکت متمرکز است. اگر کمی عمیقتر نگاه کنیم، یک استراتژی مالی با افزایش سرمایه، تملک داراییها، سرمایهگذاری، بودجهبندی، مدیریت سرمایه در گردش، استفاده از وجوه، پرداخت سود سهام و غیره سروکار دارد.
3-استراتژی های تولید
یک استراتژی تولید تمام مسائل مربوط به فرآیند تولید را مدیریت می کند. این فرآیند شامل سیستم تولید، مدیریت زنجیره تامین، تدارکات و برنامه ریزی و کنترل عملیاتی است. هدف اصلی یک استراتژی تولید موارد زیر است:
به استراتژی اطلاق می شود که بر حوزه عملکردی خاصی از یک سازمان تأکید دارد. برای دستیابی به برخی از اهداف یک واحد تجاری با به حداکثر رساندن بهره وری منابع فرموله شده است. گاهی اوقات انواع استراتژی وظیفه ای را استراتژی دپارتمان می نامند زیرا هر کارکرد تجاری معمولاً به یک بخش واگذار می شود. برای مثال، بخش تولید یک شرکت تولیدی، استراتژی تولید را به عنوان استراتژی دپارتمان توسعه میدهد، یا بخش آموزش، «استراتژی آموزشی» را برای ارائه آموزش به کارکنان تدوین میکند. یک استراتژی وظیفه ای مربوط به توسعه یک شایستگی متمایز برای ارائه یک واحد تجاری با مزیت رقابتی است. هر واحد تجاری یا شرکت دارای مجموعه ای از بخش های خاص خود است و هر بخش دارای یک استراتژی عملکردی است. انواع استراتژی عملکردی برای حمایت از یک استراتژی رقابتی اتخاذ می شوند. به عنوان مثال، شرکتی که از یک استراتژی رقابتی کم هزینه پیروی می کند، نیاز به یک استراتژی تولید دارد که بر کاهش هزینه عملیات تاکید دارد و همچنین یک استراتژی منابع انسانی که بر حفظ کمترین تعداد ممکن از کارکنانی که واجد شرایط کار برای سازمان هستند، تاکید دارد. سایر استراتژیهای وظیفه ای مانند استراتژی بازاریابی، استراتژی تبلیغات و استراتژی مالی نیز باید به طور مناسب برای حمایت از استراتژی رقابتی در سطح کسب و کار تدوین شوند.
انواع عمده ای از استراتژی های سطح عملکردی وجود دارد، از جمله؛
1- استراتژی های بازاریابی
بازاریابی به عنوان یکی از مهمترین واحدهای عملکردی در هر سازمان تکامل یافته است. اگرچه بازاریابی به خودی خود حوزه وسیعی است، اما اساساً بر شناسایی نیازهای مخاطب هدف و سپس ارائه محصولات یا خدمات برای پاسخگویی به آن نیازها متمرکز است. انواع استراتژی بازاریابی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، اما ترکیب بازاریابی (محصول، قیمت، مکان، تبلیغ) مسلماً مهمترین آن است.
در حال حاضر تعدادی از تکنیک های بازاریابی از جمله بازاریابی رابطه مند، بازاریابی اجتماعی، بازاریابی مکانی، بازاریابی شخصی، بازاریابی مستقیم و غیره وجود دارد.
2-استراتژی مالی
استراتژی مالی با هر بخش حوزه ای که تحت مدیریت مالی قرار می گیرد، سروکار دارد. این استراتژی از انواع استراتژی عمدتاً بر برنامه ریزی، کسب، استفاده و کنترل منابع مالی شرکت متمرکز است. اگر کمی عمیقتر نگاه کنیم، یک استراتژی مالی با افزایش سرمایه، تملک داراییها، سرمایهگذاری، بودجهبندی، مدیریت سرمایه در گردش، استفاده از وجوه، پرداخت سود سهام و غیره سروکار دارد.
3-استراتژی های تولید
یک استراتژی تولید تمام مسائل مربوط به فرآیند تولید را مدیریت می کند. این فرآیند شامل سیستم تولید، مدیریت زنجیره تامین، تدارکات و برنامه ریزی و کنترل عملیاتی است. هدف اصلی یک استراتژی تولید موارد زیر است: