استراتژی سازی شناسایی راههایی است که سازمان میتواند برای دستیابی به چشم انداز، اهداف عملکرد، تضعیف رقبا، دستیابی به مزیت رقابتی و تضمین بقای بلندمدت سازمان اتخاذ کند.
استراتژی سازی شناسایی راههایی است که سازمان میتواند برای دستیابی به چشم انداز، اهداف عملکرد، تضعیف رقبا، دستیابی به مزیت رقابتی و تضمین بقای بلندمدت سازمان اتخاذ کند.
انواع استراتژی در هر سطح از سازمان با نام آن سطح شناخته می شوند.
4 سطح استراتژی عبارتند از
یکی از ابزارهایی که می توان با استفاده از آن استراتژی مناسب با کار خود انتخاب کرد، ماتریس آنسوف است.
یکی از متداولترین ابزار بازاریابی توسط ایگور انسوف در سال ۱۹۵۷ توسعه داده شد. او پیشنهاد داد که یک کسب و کار تنها با استفاده از یکی از ۴ استراتژی میتواند رشد و پیشرفت کند. این استراتژیها شامل ساخت بازارها و محصولاتی با دوام، معرفی محصولاتی جدید، یا ورود به بازارهای هدف جدید است.
ایگور آنسوف که به عنوان پدر مدیریت استراتژیک شناخته میشود، بین سالهای ۱۹۱۸ تا ۲۰۰۲ زندگی میکرد و اصلیتی روسی-امریکایی داشت. از ماتریس استراتژی رشد آنسوف در مباحث مختلفی استفاده میشود. نقطه مشترک آنها در تحلیل کسب و کار است که به بحث وضعیت فعلی و آتی کسب و کار میپردازد.
استراتژی سازی شناسایی راههایی است که سازمان میتواند برای دستیابی به چشم انداز، اهداف عملکرد، تضعیف رقبا، دستیابی به مزیت رقابتی و تضمین بقای بلندمدت سازمان اتخاذ کند.
استراتژی سازی شناسایی راههایی است که سازمان میتواند برای دستیابی به چشم انداز، اهداف عملکرد، تضعیف رقبا، دستیابی به مزیت رقابتی و تضمین بقای بلندمدت سازمان اتخاذ کند.
انواع استراتژی در هر سطح از سازمان با نام آن سطح شناخته می شوند.
4 سطح استراتژی عبارتند از
یکی از ابزارهایی که می توان با استفاده از آن استراتژی مناسب با کار خود انتخاب کرد، ماتریس آنسوف است.
یکی از متداولترین ابزار بازاریابی توسط ایگور انسوف در سال ۱۹۵۷ توسعه داده شد. او پیشنهاد داد که یک کسب و کار تنها با استفاده از یکی از ۴ استراتژی میتواند رشد و پیشرفت کند. این استراتژیها شامل ساخت بازارها و محصولاتی با دوام، معرفی محصولاتی جدید، یا ورود به بازارهای هدف جدید است.
ایگور آنسوف که به عنوان پدر مدیریت استراتژیک شناخته میشود، بین سالهای ۱۹۱۸ تا ۲۰۰۲ زندگی میکرد و اصلیتی روسی-امریکایی داشت. از ماتریس استراتژی رشد آنسوف در مباحث مختلفی استفاده میشود. نقطه مشترک آنها در تحلیل کسب و کار است که به بحث وضعیت فعلی و آتی کسب و کار میپردازد.